مهبدمهبد، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

دنیای قبل و بعد از بودن نی نی ما

43 روزه شدی....

سلام به کوچولوی مامان .شما الان 43 روز از عمر قشنگت میگذره و داری هر روز خواستنی تر میشی .تپل تر هم میشی .لپای خوشگلت داره اویزون میشه و از همین الان دوست دارم بخورمت .وقتایی که میخندی که دیگه نگو خیلی ماه میشی .نازو جیگر و خوردنی. دوست دارم بچلونمت .بعضی وقتا اینقدر قربون صدقت میرم که حس میکنم که اگه زبون داشتی میگفتی مامان بسه دیگه.خوب چیکار کنم نمیشه زیاد بوست کنم آخه صورت ماهت زود جوش میزنه و من دلم نمیخواد از الان جوش دار بشی واسه همین مجبورم که بیشتر از حد قربون صدقت برم بلکه یکم خالی بشم. آخه تو خوشگل من ، عسل من، موش کوچولوی منی، تاج سر منی، عشق منی ، هر چی بگم کم گفتم .جدیدا خواب شبت خیلی باحال شده از ساعت 8 که میشه غر میزنی که ماما...
4 بهمن 1391

24روز گذشت.

سلام عسیس دل مامان. خوبی خوشگلم.چه کارا می کنی. الان چند سالته که داری این مطلب رو میخونی. به هر حال .چند تا عکس جدید برات دارم. عشق من شما الان 24 روزت و از روز اول خیلی تغییر کردی .بزرگ تر شدی و یه کم قویتر.دوستت دارم عشق من. نگاهت که میکنم سرتا پا شوق  می شم.تازه وقتی میخندی که دیگه هیچی. از خوشی ذوق مرگ میشم.میدونی شما الان میخندی نه توی خواب .بلکه به من خنده خوشگلت رو نشون میدی.خیلی خیلی خوشحال وسرمست میشم از خنده قشنگ و نازت.همیشه برام بخند گلم.وقتی میخندی اگه دردی داشته باشم از یادم میره .بوس بوس بوس اینا کادوهای خوشگل خاله میتراست .حسابی سنگ تموم گذاشته.3 تا عکس اول رو خاله میترا جون هدیه داده.مرسی خاله جون (از طرف ...
14 دی 1391

15روزگی

سلام به فرشته کوچولوی خودم .حالت چطوره مامانی.خوبی عزیزم؟ امروز شما 15 روزت شد و من برای چکاب بردمت مرکز بهداشت. تا نوبتمون بشه شما کمی غرغر کردی و بهونه گرفتی .بعد رفتیم پیش پرستار و قدو وزنت رو اندازه گرفت .وزنت 3کیلو و900 گرم شده بود البته با لباس .خداروشکر بقیه مسائل هم خوب بود و شما مشکلی نداشتی .ان شالله که همیشه سالم باشی.دیگه از امروز باید قطره آ د مصرف کنی. شما هم مثل همه کوچولوها ددری شدی. با این که زیاد بیرون نبردمت ولی اگه در حال گریه کردن باشی و من بهت بگم که گریه نکن داریم میریم ددر و ببینی که لباس تنت میکنم سریع ساکت میشی.ای شیطون. عزیزم دوستت دارم اندازه یه دنیا.
4 دی 1391
1